پست سلامتی قبلی که از جایی کپی کرده بودم یه ایده باحال به هم داد و اینارو نوشتم(البته شاید جاش تو just for fun نباشه چون اصلا خنده دار نیست):
بذارید یکبار مثل خارجی ها بنوشیم ( فکر بد نکن چای می نوشیم) به سلامتی …
به سلامتیِ درخت! نه به خاطرِ میوهش، به خاطرِ سایهش.
به سلامتیِ دیوار! نه به خاطرِ بلندیش، واسه اینکه هیچوقت پشتِ آدم رو خالی نمیکنه.
به سلامتیِ دریا! نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یکرنگیش.
به سلامتیِ سایه! که هیچوقت آدم رو تنها نمیذاره.
به سلامتیِ همه اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن، دوسمون دارن و نمیدونیم.
به سلامتیِ نهنگ! که گندهلات دریاست.
به سلامتیِ ز نجیر! نه به خاطر اینکه درازه، به خاطر اینکه به هم پیوستس.
به سلامتیِ خیار! نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.
به سلامتیِ شلغم! نه به خاطر «شل»ش، به خاطر «غم»ش.
به سلامتیِ کرم خاکی! نه به خاطر کرمبودنش، به خاطر خاکیبودنش
به سلامتیِ پل عابر پیاده! که هم مردا از روش رد میشن هم نامردا!
به سلامتیِ برف! که هم روش سفیده هم توش.
به سلامتیِ رودخونه! که اونجا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.
میخوریم به سلامتیِ گاو! که نمیگه من، میگه ما.
دو باره به سلامتیِ دریا! که ماهی گندیدههاشو دور نمیریزه.
میخوریم به سلامتیِ اون که همیشه راستشو میگه.
به سلامتیِ سنگ بزرگ دریا! که سنگای دیگه رو میگیره دورش.
به سلامتیِ بیل! که هرچه قدر بره تو خاک، بازم برّاقتر میشه.
به سلامتیِ تابلوی ورود ممنوع! که یهتنه یه اتوبان رو حریفه.
به سلامتیِ عقرب! که به خاری تن نمیده
(عرض شود که عقرب وقتی تو آتیش میره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش میکُشه که کسی نالههاشو نشنوه)
به سلامتیِ سرنوشت! که نمیشه اونو از سر نوشت.
به سلامتیِ سیم خاردار! که پشت و رو نداره